تاریخ: ۲۷ اسفند ۱۳۹۵ ، ساعت ۱۲:۳۳
بازدید: ۳۱۰
کد خبر: ۱۸۵۵
سرویس خبر : انرژی
مدیر موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت گفت :

حفظ تاریخ صنعت نفت ایران نیازمند همدلی و مشارکت است

می متالز - : از آنچه در دل صنعت 108 ساله نفت ایران زمین وجود دارد هنوز بسیاری از هموطنان خبر ندارند و این تاریخچه می توانست به راحتی شامل گذشت زمان و اسیر غبار فراموشی شود.اما در سال های اخیر تلاش شد با یک همت عالی از همان چه باقی بود مراقبت شود.این مهم با اجرای طرح موزه های صنعت نفت ایران شکل تحقق به خود گرفت.
حفظ تاریخ صنعت نفت ایران نیازمند همدلی و مشارکت است

اینک در آستانه سالروز ملی شدن صنعت نفت ، پر بیراه نبود اگر برای کامل شدن پرونده ویژه نامه این روز تاریخی به سراغ کسی برویم که سکان موزه ها ی این صنعت باسابقه و پرماجرای کشور را در دست دارد.ضمن آنکه موضوع ملی شدن صنعت نفت ایران با  مجموعه موزه ها و اسناد این صنعت نه تنها بی ارتباط نیست بلکه پیوندی دو چندان دارد .بر این اساس با دکتر اکبر نعمت الهی مدیر موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت به گفتگو پرداختیم و همانگونه که از پیش حدس میزدیم در خلال این مصاحبه آرا جذاب این کارشناس را خواندنی و دلنشین یافتیم.نعمت الهی به مدد سال ها کار و تلاش در عرصه اداری و کسب تجربه در دستگاه نفتی کشور و در عین حال آشنایی کامل با حیطه های اجرایی این صنعت ، ضمن  زدن نقبی به تاریخ نفت ایران، از نیاز های حفظ این تاریخ در حافظه تاریخی کشور یاد کرد و آن را آیینه تمام نمایی دانست برای دوران پرتب وتابی که اگر از آن غافل شویم به فراموشی سپرده خواهد شد.این گفتگوی خواندنی  از نظر مخاطبان گرامی ، بویژه علاقمندان صنعت نفت ایران می گذرد:  
 

آقای نعمت الهی ارتباط موزه صنعت نفت با ملی شدن این صنعت در کشور در چیست؟ در صورت چنین ارتباطی چه چیزی دستگیر ما می شود؟

-ببینید واقعیت این است که موضوع موزه صنعت نفت با ماجرای ملی شدن صنعت نفت یک ارتباط ریشه ای با هم دارند . بعد از ملی شدن صنعت نفت ایران ،وقتی انگلیسی ها از نفت ایران رفتند، آن فعالیت ها دیگر ادامه پیدا نکرد.به ویژه دیگر کارهای عمرانی  و توسعه ای انها دیگر ادامه  پیدا نکرد و آن نظمی که آنها برای پیشبرد اهداف خود در نفت ایجاد کرده بودند با رفتنشان رنگ باخت.از آن پس دیگر میراث سازی دیگری برای نفت ایران صورت نگرفت .

چرا اینگونه نشد؟یعنی چرا کار میراثی دیگر ادامه پیدا نکرد؟

-با برهم خوردن نظامی که آنها ایجاد کرده بودند و رفتن آنها و صنعتی که از آن پس بدست ایرانی ها افتاد کل سناریو عوض شد.این دوسناریو کاملا با هم متفاوت بود.طبیعی بود که این اتفاق بیافتد.سال های سال ما از آن امکاناتی که آنها به جا گذاشته بودند استفاده کردیم.حتی نظام فکری آنها هم تا حدودی باقی ماند.حتی امروز هم آثار ماندن آن نظام دیده می شود.به اصطلاح گاهی هنوز دم خروس دیده می شود.اما اصل کار با ملی شدن صنعت نفت رنگ دیگری به خود گرفت. دیسیپلین اصلی نفت که از قضا یکی از منحصر به فرد ترین نظام های اداری و اجرایی هم بود از زمان شروع به کار انگلیسی ها شکل گرفت تا جاییکه در حوزه استخدام هم روش ها و قواعد به همان شیوه بود یعنی مبانی کارگزینی و اداری بر اساس همان نگاه بنا شده بود.امروز هم می بینید که تمام تاسیسات قدیمی و میراثی ما در صنعت نفت اعم از پالایشگاه ها، تلمبه خانه ها ، خطوط انتقال ، باشگاه ها و اماکن تفریحی ، منازل مسکونی وسازمانی که در آبادان و مسجد سلیمان و بعدها در کرمانشاه و دیگر نقاط  که وجود دارند، از همان دوران به جا مانده است .نظام سلطه انگلیس در صنعت نفت ایران به قدری محکم بود که حتی در نظام سیاسی و اداری کشور نیز دخالت و نفوذ می کردند.در میان مورخان معاصر معروف است که می گویند ملی شدن صنعت نفت فقط به ملی شدن همین صنعت  و استقلال در تولید و صادرات نفت محدود نشد بلکه آن نظام سلطه از میان رفت. دخالت سیاسی آنها در تعیین وزرا و استانداران و مدیران رده بالای مملکتی و ارشد کشور کاملا عیان بود چون اصلی ترین گلوگاه کشور در دست آنها بود.واقعیت این است که بعد از رفتن انگلیس ها نفت تا مدت ها بعد بازهم قدرت خود را حفظ کرده بود و در واقع بعد از انقلاب آن قدرت از میان رفت.روزگاری بود که استاندار و فرماندار یک منطقه با هماهنگی تشکیلات نفتی تعیین می شد اما امروز دیگر آنگونه نیست تا جاییکه برای جابجا کردن  مدیر عامل یک شرکت نفتی باید با فرماندار و استاندار  و نماینده مجلس و مسئولین منطقه ای  هماهنگ کرد.

این است که با بهم ریختن آن دیسیپلین ، نظرات و سلیقه های شخصی از نوع دیگری حاکم شد . البته واقعیت این است که اگر آن نظم آهنین وجود نداشت اداره کردن صنعت نفت کشور بدانگونه که آنها می خواستند هرگز محقق نمی شد .کشوری که در دوران قاجار فاقد امنیت بود و ملوک الطوایفی اداره می شد و خان های منطقه ای حاکم بودند و در کشوری که یک قانون مدون در آن وجود نداشت و به اصطلاح تمدن اداری و اجرایی در آن چندان تعریف نشده بود کار  پیش بردن نفت را خیلی سخت می کرد.برای همین هم بود که وقتی انگلیسی ها وقتی آمدند تلاش کردند همه چیز را هم با خود بیاورندچون هیچ چیزی نبود که به آنها داده شود جز زمین و نفت.آن هم نفت درجا و نه استخراج شده.

میدانید که در بسیاری از مناطق نفتی که انگلیسی ها کار می کردند حتی برای خود گاو داری هم تاسیس می کردند که لبنیاتشان را هم خودشان تامین کنند . درمانگاه و بیمارستان و مدرسه  وباشگاه و بازار و آزمایشگاه را خودشان تاسیس می کردند.این ها همه اولین ها بودند.  این "اولین ها "زیاد است.اگر این کارها را نمی کردند امکان نداشت در ایران دوام بیاورند.جالب است بدانید که برای نمونه وقتی برای ساختمان هایشان کاشی و موزاییک می خواستند در آبادان برای خود کارخانه موزاییک سازی تاسیس کردند.

یعنی زیر ساخت ها را هم خودشان ایجاد کردند؟

-بله دیگر.هیچ کاری نبود که خودشان نکنند.در واقع چیزی نبود که بهشان داده شود.هرچیزی که برای ساخت یک پالایشگاه یا تلمبه خانه و شهرک و از این قبیل نیاز بود را خودشان احداث کردند.یا همه این ها را با خود آوردند و یا در ایران ایجاد کردند.غربی ها و کشورهای پیشرفته در فعالیت های توسعه ای خود اولین کاری که می کنند این است که امکانات رفاهی و اجتماعی برای کارکنان خود ایجاد می کنند .طبعا از این رویکرد بومی ها هم بهره مند می شوند.غربی ها و شرکت های پیشرفته در عرض فعالیت هایشان در خاورمیانه و کشوری مثل ایران زیر ساخت ها و امکانات اجتماعی ورفاهی خود را هم آماده می کنندو طبعا کم کم بومی ها هم از این موضوع بهره مند می شوند، همانطور که در جایی مانند آبادان اتفاق افتاد و مردم این شهر از همان امکانات استفاده کردند.ببینید بوروکراسی و نظام اداری از همین جا شکل گرفت. نخستین روابط عمومی یک نهاد حاکمیتی در ایران و در شرکت تصفیه نفت آبادان  بود که اول بار در همان زمان ایجاد شد و شکل گرفت، بعد آرام آرام این شکل کار وارد نظام اداری کشور شد و این نظام به تاثیر ازهمان ساز و کار ایجاد شد .ملی شدن صنعت نفت به نظر من فقط ملی شدن نفت نبود بلکه ملی شدن مدیریت در کشور بود.

 

یک مولفه هایی همین الان هست در صنعت نفت که می گوید می توان همان الگوها را در ساختار نفت ایجاد کرد اما به شکلی بومی و ایرانیزه شده.به نظر شما این تا چه حد امکان اجرا دارد و آیا اساسا این کار باعث بوجود آمدن یک ملغمه جدید نخواهد شد؟

 

-ببینید ، در علوم دقیقه که فرقی نمی کند.در علوم دقیقه هم انگلیسی ها و هم آمریکایی ها و هم ما می گوییم به اصطلاح دود دو تا چهار تا می شود.چه فرقی میکند.اما در مسایل منبعث از مولفه های بومی و فرهنگی و اجتماعی و اعتقادی ما با هم خیلی تفاوت ها داریم که باید از آنها خوب مراقبت شود.اما واقعیت این است که مدیریت از آنها شروع شده است و علم مدیریت را آنها دبه دنیا آوردند.این علوم دقیقه و تکنولوژی و صنعتی شدن فرهنگ خاص خودش را دارد و ما نمی توانم آن فرهنگ صنعتی و تکنولوژیک را تغییر دهیم که اگر این کار را بکنیم خسران بسیاری خواهیم خورد ، با توجهع با اینکه چند بار هم دست به چنین کاری زدیم و نتیجه اش را هم دیدیم.این است که وقتی یک بسته را برای اجرا انتخاب می کنیم و بعد در آن دخالت می کنیم و آنم را به یک شیر بی یال و دم واشکم تبدیل می کنیم معلوم است که قضیه به کجا خواهد انجامید.محصول این کار بی شک ابتر خواهد بود.تجربه سالیان گذشته و رفتن انگلیسی ها و آمدن آمریکایی ها و دوباره رفتن آنها ، تلاش کردیم نظام  صنعتی خود را تغییر ندهیم.اما نظام اداری واجتماعی ما که منبعث از مسایل اجتماعی بود که هر وقت دچار تغییر شد ما دچار مشکل شدیم.

بر این قاعده شکل اجرایی کار ما در صنعت نفت بر پایه همان الگو ها بود اما وقتی در سیستم بوروکراتیک تغییر پیش آمد ما دچار مشکلاتی شدیم.آیا منظورتان این است؟

-ما ساختار و در واقع فرهنگ کارمان  و قاعده کار اداری مان متاسفانه تغییر کرد و نظم و انضباط از صنعتمان کمی دور شد، چرا که ما آن دیسیپلین را در مقطعی مطرود دانستیم  واز آنجا که آن فرهنگ صنعتی می بایست رعایت می شدو  مثلا اگر مسائل ایمنی در دستور کار قرار داشت باید به آن  با یک ساز وکار خاص عمل می شد ، دیگر هیچ تعارفی بر نمی داشت و می بایست انجام می شد.هیچی کوتاهی ای در آن نباید راه  می یافت.چرا که در صنعت نفت اولین خطا آخرین خطاست.یک تنفس خطا آخرین تنفس خواهد بود.قواعد و قوانینی که برای آن صنعت در نظر گرفته شده بود بسیار قوی تنظیم شده بود که اهمال در آن راه نداشت.ما اینها را یا رها کردیم یا به آن کم توجهی کردیم و یا با آنها احساساتی برخورد کردیم.

آیا تاثرات سیاسی می توانست در آن اثر گذار باشد ؟چون ظاهرا هرگاه نگاه های سیاسی به این صنعت شد ما دچار مشکل شدیم.

-می دانید که  اساسا صنعت نفت به طور ریشه ای سیاسی است ،  اما عملیات داخلی نفت نمی تواند و نباید سیاسی باشد که اگر بشود به همین مشکلاتی دچار می شویم که هم اکنون با آن روبرو و دست به گریبان هستیم.این گونه است که حالا می بینیم برای تغییر رییس یک واحد باید از چندین و چند لایه بگذرد  و این چیزی جز نگاه سیاسی نیست .این  به نظر من کاملا غلط است و به همه صنایع ما لطمه می زند .وزارت راه و شهر سازی هم چنین مشکلاتی دارد.این باعث می شود شایسته سالاری ها کمرنگ شود.اینطوری از نظم نوین مدیریت  و انسجام مدیریت واحد دور خواهیم شد.در یک مجموعه اجرایی حتما باید فرماندهی واحد باشد .در غیر این صورت کار پیش نمی رود.عملیات اجرایی نفت باید از سیاست دور باشد اما نگاه کلان نفتی طبعا سیاسی خواهد بود .چون یک ابزار سیاسی در دنیاست که باید از آن خوب استفاده کرد.

 

با مدیریت جدید قاعدتا نگاه شما به صنعت نفت مثبت خواهد بود،آیا معتقدید این نگاه باید پالوده تر شود و احیانا زوائدش گرفته شود تا مراحل توسعه ای راحت تر طی و عقب افتادگی ها تاحدودی جبران شود؟

 

-واقعیت این است که باید بپذیریم که چرخ صنعت نفت پنچر بود! در سال 92که دولت تدبیر وامید بر سر کار آمد و خانه ویران شده را تحویل گرفت ، مدیریت وزارت نفت در وهله اول تلاشش بر این بود که نخست از زیر این آوار در بیاید  وبعد شناسایی کند که در کجا قرار گرفته است و مشکلاتش چیست و بعد سعی کند که این ویرانه را بسازد.ساختن این ویرانه متاسفانه از فونداسیون ها دچار مشکل شده بود و قطار صنعت نفت از ریل خارج شده و در دره ای سقوط کرده بود. در این دو سه ساله مدیریت صنعت نفت تلاش کرد این قطار را به روی ریل بیاورد و باز در مسیر اصلی خودش قرار دهد.حالا این قطار طبعا نیاز به مرمت و کمک و بازسازی دارد تا به سرعت اصلی خودش برسد تا به مقصد اصلی خود برسد.الحمد اللهخ اینها را پسشت سر گذاشته ایم و روی ریل افتاده ایم و بخشی از بازسازی و مرمت را هم انجام داده ایم و حالا  از سال 96 به بعد شاهد سال های سرعت گرفتن این قطار خواهیم بود و سال های بازگشت و میوه چینی ما خواهد بود و در دوره جدید انتخاب ریاست جمهوری می توانیم بگوییم روزهای رونق کشور خواهد بود به شرطی که اتفاق خاصی نیافتد.

 

خب برویم سراغ موزه های صنعت نفت که از قضا بحثی بسیار جذاب هم خواهد بود.اما طبعا در راستای توسعه بخشی در حوزه موزه های صنعت نفت آیا نباید از ظرفیت های بخش های جذاب گردشگری  آن سود برد؟ آیا اساسا چنین نگاهی وجود دارد که در بخش هایی غیر از آبادان که فعالیت های موزه ای صنعت نفت کاملا در آن عیان است ، در مناطق کمتر شناخته شده نیز فعالیت هایی صورت گیرد؟هدف شما از معرفی مناطقی که از قضا بسیار پنهان تر هم مانده اند که تاریخ صنعت نفت ایران در آن جا ها هم شکل گیری خودش را ادامه داده چیست؟

 

-احیای تاریخچه 108 ساله نفت ایران اصلی ترین هدفی بود که در این راستا تعریف شد. در واقع از سوی وزیر نفت به ما ماموریت داده شد تا با تشکیل کارگروهی مرکب از صاحب ­نظران و کارشناسان برجسته و بهره ­برداری از نتایج مطالعات موارد مشابه در جهان، برای پیشبرد "طرح ایجاد موزه­ های صنعت نفت کشور" استفاده کنیم.

نقش و جایگاه صنعت نفت در تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و توسعه فناوری در کشور، از جمله دلایلی است که تاسیس موزه­ ای را در این زمینه با هدف حفظ و بازتاب بخش مهم و تاثیرگذاری از تاریخ و گذشته این سرزمین و ترسیم چشم ­اندازی برای آینده ضروری ساخته است

همچنین باید بگویم که  نفت از هرجاکه دور شد آن منطقه را دچار مسئله و مشکل کرد و چون دیگر در آنجا توسعه و نوسازی ای هم وجود نداشت دیگر هزینه ای صرف آن مناطق نشد و ظاهرا ضرورتی هم در آن دیده نمی شد.در مناطقی که کار نفتی در آنجا تمام شده کار توسعه و مثلا شهر سازی و شهرک سازی هم دیگر انجام نخواهد شد.زیر ساخت ها دیگر در چنین مناطقی اهمیت خود را از دست می دهند و فقط انتقال و بهره بردای از مخازن مهنم تلقی می شوند.این یک واقعیت است که وقتی مثلا در دوران احداث 5 هزار نفر فعالیت می کنند در زمان بهره برداری این میزان  شایدبه 500 نفر تقلیل یابد .پس امکاناتی که برای این یک دهم در دست است محدود تر خواهد بود و همین باعث می  شود که از هر جغرافیایی که نفت دور می شود آن منطقه دچار خسران های مختلف می شود.متاسفانه در زمان کار و بهره برداری بین این موضوع و رفاه منطقه ای و اجتماعی یک همگونی و همپوشانی وجود ندارد که مثلا دولت بتواند لطمات این جابجایی ار به حداقل برساند.مثلا در مناطقی مثل مسجد سلیمان و نفت سفید و هفتگل و عنبر و شهر ها و شهرک ها و دهکده هایی که روزگاری فعالیت نفتی داشته اند  متاسفانه این اتفاق افتاد.

آیا همین موضوع باعث شد که آثار باقیمانده از آن تمدن نفتی نیز به فراموشی سپرده شود؟

-بله.متاسفانه  از آنچه باقی مانده بود هم چندان مراقبت نشد.از آنجا که از روز اول هم نگاه همه به دست نفت بوده همه توقع دارند که تشکیلات نفتی باید در این زمینه همه کارها را به انجام برساند و این درحالی است که این تشکیلات توانایی محدودی دارد .شاید روزگاری که جمعیت کشور کمتر بود صنعت نفت امکان حضور بیشتری در این زمینه می یافت اما امروز که جمعیت بسیار زیادتر شده است این ساماندهی به شکل کامل  از عهده صنعت نفت خارج است .

با این بوروکراسی و با این جمعیت بالای 80 میلیون نفری ضرورتی ندارد که نفت در همه این عرصه ها مسئولیت به عهده بگیرد.بودجه وزارت نفت محدود به کار عملیاتی است و برای چنین کاری بودجه ای دریافت نمی کند.ولی تنها راه نجات و برون رفت این مناطق از وضعیت گفته شده ایجاد تورهای مسافرتی و قطب های گردشگری است.این مناطق با توجه به تاسیسات و بافت قدیمی ای که دارند کاملا برای این کار مناسبند.ما در صنعت نفت تلاش کردیم با نگاه مثبتی که شخص وزیر در این خصوص داشت به سوی ساخت و ایجاد موزه ها و شهر موزه ها برویم و در جاهایی مانند آبادان و مسجد سلیمان و کرمانشاه و دیگر مناطق تلاش می کنیم در کنار حفظ و مرمت ابنیه و مکان های تاریخی صنعت نفت ایران، با راه انداختن تورهای گردشگری صنعتی مردم را بیشتر با این تاریخچه آشنا کنیم.ما باید کمک تا این قضیه راه بیافتد و مردممان از این نقاط تاریخی بازدید کنند و با این تاریخ از نزدیکتر آشنا شوند. این کار نه تنها باعث می شود که این تاریخچه کقابل لمس تر بشود بلکه کمک می کند مردم این منطقه نیز از چنین استقبالی منتفع شوند و در یک کلیت این بخش ها زنده می ماند .مردم ما الان چندان چیزی از مناطقی مانند عنبر و نفت سفید و دارخوین نمی دانند و خبر ندارند آنجاها اینک در چه وضعیتی هستند.این مناطق طبیعت بسیار جذابی هم دارد. سازمان میراث فرهنگی و دستگاه های ذیربط باید در این قضیه ورود و به توسعه آن یاری برسانند تا این مناطق بتوانند خود را از این خمودگی در بیا ورند و خودشان، خود را تامین کنند.این کار باعث می شود مردم این مناطق محروم فراموش شده ماهیگیری یاد بگیرند تا اینکه بخواهیم ماهی بدستشان بدهیم.این کار اشتغال می آورد و نیاز نیست که مدام به آن مناطق پول تزریق شود.

آقای دکتر در جهت انجام چنین رسالتی چه موانعی هست؟می خواهیم کمی از مشکلات کارتان بگویید.

-بزرگترین مشکلی که در این خصوص وجود دارد مشکل فرهنگی است.نا آگاهی در این زمینه چالش آفرین است.در فرهنگ منطقه و بخصوص فرهنگ مسئولین این مناطق باید یک تغییر جدی بوجود بیاید .متاسفانه همه مسئولین توقع دارند که همه کارهای زیر ساختی و رفاهی در این خصوص را دولت به انجام برساند درحالی که دولت در این خصوص توان محدودی دارد و باید شرایط به گونه ای رقم بخورد که همه در این کار وارد شوند.هرکسی در هر مقامی که هست باید از این منم زدن ها خارج شود و اجازه بدهد کار درست به سامان برسد.این تفکر  که هرکاری که بخواهد انجام شود فقط باید با اجازه "من"صورت بگیرد و فقط "من" باید تایید کنم که فلان کار به انجام برسد جز این که کار را عقب بیاندازد ، راه به جایی نمی برد.مانع تراشی ها برای این که این "من"ها شکل بگیری باعث خستگی سرمایه گذار و فعال این عرصه می شود و باعث می شود طرف کار را رها کند.انحصار طلبی ها همواره مشکل آفرین هستند.ما در وزارت نفت برای پیشبرد کار موزه ها و شهرموزه ها کوچکترین مشکلی نداریم و خوشبختانه آقای وزیر کاملا موافق این کار است.طرح موزه های نفت مستقیم زیر نظر وزیر نفت دارد به انجام می رسد. بخشنامه های مختلفی را هم صادر کرده اند که در این خصوص حمایتگر مسئله باشد.هم اکنون دستور داده شده که سه درصد از بودجه وزارت نفت صرف مناطق نفتی شود.مثلا برای عمران و مدرسه و بیمارستان سازیو امثال این کار ها.باید برای این کار مسئولان منطقه هم همکاری کنند .جایی که بیشترین منفعت برای مردم ایجاد می شود باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد نه لزوما جایی که "من" دلم می خواهد فلان کار را انجام بدهند.نگاه های تبلیغاتی و شبه سیاسی در این زمینه مشکل آفرین خواهد بود.ما اینک مثلا در منطقه دارخوین سالن ورزشی ساخته ایم. بیمارستان و درمانگاه ساخته و تجهیز کرده ایم اما وزارت بهداشت و درمان نمی آید آن را تحویل بگیرد تا مردم هم از آن منتفع شوند.چه بسا انتظار دارند  بقیه هزینه هایش را هم ما بدهیم.مثلا توقع دارند که خانه سازمانی پرسنل و پرستار و دکتر  چنین بیمارستانی را هم وزارت نفت بدهد.خب وزارت نفت امکاناتش محدود است و همه این کارها را که نمی تواند بکند.بقیه هم باید کمک کنند.ما که وزارت بهداشت و وزارت ورزش که نیستیم.این مناطق که حالا دیگر مورد بهره برداری نفتی قرار ندارند که نفعی برای وزارت نفت داشته باشند تا این اندیشه توجیه پذیر بیاشد.مناطقی که بیش از صد سال از تاریخ کارشان می کذرد و بیش از 70 سال است که از چرخه تولید خارج شده اند را چه کسی باید مورد رسیدگی و حفظ و مرمت قرار بدهد؟ همه این کارها را بایئد وزارت نفت انجام بدهد؟این که اصلا شدنی نیست.

لابد این ذهنیت را دارند که چون وزارت نفت است  و پولدار است تا خیابان سازی و جدول کشی  وساختن مغازه را هم نفت باید انجام دهد؟

-بله کاملا این توقع را دارند.این که البته الان دیگر عادی شده است و ما هم به این نگاه هایشان عادت کرده ایم.الان در شهرمسجد سلیمان بلوار و خیابان را ما می سازیم.ساماندهی اطراف رودخانه و از این دست کارها را ما داریم انجام می دهیم.وقتی بیمارستان نفت دارد به مردم سرویس می دهد  وهمه از ان استفاده می کنند خب باید کمک دیگران هم باشد.هم اکنون در اهواز هرکسی و هردستگاهی که کاری در این زمینه ها دارد به سراغ شرکت مناطق نفت خیز جنوب می رود.پس بهتر است همکاری ها هم انجام شود.

 

 یک سوال دارم که شاید تا حدودی خارج از بحث باشد. بیش از 100 سال پیش انگلیسی ها آمدند و به قول شما برای خود همه زیر سا خت ها را هم آماده کردند. تا جایی که در مناطقی مثل نفت سفید دبیرستان و بازار و اماکن ورزشی مانند زمین گلف هم ساختند.اما متاسفانه در جایی مانند عسلویه این اتفاق نیافتاد و زیر ساخت های رفاهی و اجتماعی در آن منطقه مورد اهمال و فراموشی قرار گرفت.چرا اینطور شد و برای برون رفت از این موضوع چه باید کرد؟هنوز کارکنان و کارگران دارند در کانکس زندگی می کنند.

 

-متاسفنه ما در عسلویه خیلی دیر دست به کار شدیم و این علتش بخاطر همان معضل فرهنگی بوده خیال می کردیم اجرای پروژه اصل کار است و بقیه مسائل تشریفاتی است .اما خوشبختانه اینک در آنجا وضعیت بهتری حاکم شده است. هم اینک عسلویه یکی از بهترین فرودگاه های استاندارد کشور را دارد و بیمارستان و درمانگاه ها و اماکن زیر ساختی و تفریحی بسیار مناسب خوبی دارد.در سیراف و نخل تقی و جم و بیدخون و شیرینو دارند خیلی کارها می کنند.مصوبات خیلی مطلوبی در آنجا دارد اجرایی می شود.مثلا یک پردیس سینمایی دارد در آنجا ساخته می شود.امکانت گردشگری ومحموعه های  رفاهی  اش دارد بیشتر می شود. اما باید بپذیریم که کمی دیر جنبیدیم.ولی فراموش نکنیم که بزودی در عسلویه تمام پروژه ها به بهره برداری می رسند و طبعا از جمعیت آنجا کاسته خواهد شد.اما خب به هرحال مردم آن منطقه به این زیر ساخت ها نیاز دارند. روز اول که در عسلویه کلنگ زنی کردیم فقط یک کانکس گذاشته بودیم . در آن بیابان هیچ چیزی نبود.اما اینک اتوبان های خوبی ساخته شده است. ساخت و سازها کاملا شکل گرفته و آنجا را تبدیل به یک ابر شهر کرده است.روستاها و شهرها در آنجا رشد کرده اند.شغل ایجاد شده است. باور کردنی نیست که در عسلویه هم اکنون زمین تجاری متری 20 میلیون تومان شده است.عسلویه ای که زمین لایزرع متری دو تومان بودوالان اجاره هایش از تهران گران تر شده است.مردم به آنجا وارد شده اند.مراکز خرید بزرگ تاسیس شده است.در عسلویه چنین کار هایی دیر شروع شد اما بلاخره شد.حالا باید به فکر غرب کارون باشیم.این تاخیر را نباید در میادین غرب کارون داشته باشیم.آنجا قطب سوم انرژی ایران است وبه سرعت  دارد توسعه می گیرد.این امکانات  باید در آنجا هم ایجاد شود.

آیا این اراده در وزارت نفت برای آنجا وجود دارد؟

-بله خوشبختانه این اتفاق افتاده است.هم اکنون مدیریتی در مجموعه وزارت نفت و در واقع در شرکت ملی نفت ایران  ایجاد شده است به نام مدیریت نظارت برعمران مناطق نفتی که یکی از وظایفش همین است.ایجاد اماکن و مجموعه های آموزشی و مسکونی و رفاهی برای کارکنان و مردم منطقه در دستور کار این مدیریت قرار دارد.

در مورد منطقه نفت سفید گفتید.جایی که روزگاری برای خود جایگاه ویژه ای در استخراج نفت داشت و اینک مانند منطقه ای فراموش شده با فقر و مشکلات دست و پنجه نرم می کند.

- -بله.برای آنجا البته برنامه های فراوانی داریم.با سازمان میراث فرهنگی در این زمینه مکاتباتی داشته ایم که آنها هم در این زمینه کمک کنند که خوشبختانه موافقت آنها هم گرفته شده است و قرار شد بودجه ای هم آنها بگذارند و با یاری استانداری و فرمانداری ، این منطقه مورد توجه قرار بگیرد تا به عنوان یک قطب گردشگری شناخته شود و از این وضعیت خارج شود.آنجا قرار است یک اکو موزه شود.در چنین حالتی بیشترین استفاده ها را مردم منطقه خواهند داشت.اگر یک سری برند های بومی در آنجا ایجاد شود بسیار خوب خواهد بود.مثلا فرض کنید با توجه به شرایط مناسب دامداری می توان بهترین لبنیات منطقه را در آنجا ایجاد کرد.برای آنجا مطالعاتی را آغاز کرده ایم که یک طرحی در خصوص آنجا تدوین شود تا کار شکل گسترده تری بگیرد.بنیاد مسکن تا حدودی در آنجا ورود کرده است.با همکاری فرمانداری و بخشداری ومیراث فرهنگی دیگر ارگان ها قصد داریم به این کار شکل عملیاتی بدهیم تا تبدیل شود به الگویی برای سایر دهکده ها و شهرهای نفتی کشور.به هرحال هیچ راه دیگری نیست.هرچقدر هم پول تزریق کنید به خودبی خود فایده ای نخواهد داشت.این خود مردم هستند که باید وارد کار شوند.الانشهرستان ملا ثانی تا حدود زیادی از این وضعیت در آمده است و به خاطر شیر مرغوب و فراوانی که در منطقه هست توانسته بستنی بسیار خوبی تولید کند.هم اکنون بیش از صد مغازه بستنی فروشی در این منطقه تاسیس شده است که در وضعیت مردم منطقه تاثیر به سزایی داشته است.این جور کارها باید در این مناطق به وسیله خود مردم و البته با کمک نهادها شگل بگیرد.در نفت سفید هم باید چنین کار هایی صورت بگیرد.البته باید حوصله کرد.کار اجرایی در کشور ما خیلی سخت است.

آیا تجربه مشابهی در خصوص موزه های نفتی وجود دارد؟

-بله. در جهان اینک بیش از 200 موزه نفتی فعال است.از این 200 موزه 100 موردش در آمریکا وجود دارد.تقریبا در هر ایالت آمریکا به طورذ متوسط 2 موزه فعال است.نزدیک به 65 موزه هم در اروپا هست و بقیه در خاورمیانه و مناطق نفت خیز.الان در قطر موزه بسیار عظیم نفت و گاز دارد ساخته می شود همچنین در کشور آذربایجان مجمع الجزایری برای موزه هایش تاسیس و از بهترین متخصصان دنیا برای شکل دهی به آن دعوت به عمل آورده است تا وارد کار شوند.در عربستان و امارات هم کارهایی از این دست شده است.

آیا می توانیم در این خصوص با آنها رقابت و احیانا سبقت بگیریم؟

-ببینید برای این کار هنوز کمی زود است که ادعایی داشته باشیم.ایجاد موزه نفت در کشور ما همچون طفلی نوپا و خردسال است.هر منطقه ای ویژه گی های بومی خاص خود را دارد.اما از نظر صنعتی، موزه ها می تواند موزه ایی بشود که در این زمینه قوی عمل کند.با راه اندازی چنین موزه هایی می توان ظرفیت های فراوانی ایجاد کرد.در این زمینه رسانه ها می توانند کمک بزرگی باشند تا این فرهنگ بیشتر جا بیافتد.صنعت نفت در کشور ما جای فراوانی برای کار موزه ای دارد .

عناوین برگزیده