تاریخ: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ ، ساعت ۲۳:۵۷
بازدید: ۵۵۸
کد خبر: ۳۶۲۷
سرویس خبر : معادن و مواد معدنی

جان باختن معدنکاران، یک پیام دردناک برای کشور

می متالز - ایرج فاضل بخششی: بدون تردید تمام کسانی که امروز خود را از این رخدادهای ناگوار به دور می دانند ، خود به گونه ای دیگر و در جایی دیگر با آن روبرو خواهند شد.
جان باختن معدنکاران، یک پیام دردناک برای کشور

 

خبر جان باختن کارگران زحمتکش معدن زغال‌سنگ، دوباره شوکی ناگوار به جامعه وارد کرد. به یاد دارم چند سال پیش خبرهای ناگوار مشابه از چین که به یکباره وارد بازار جهانی و رقابت در صنعت فولاد شده بود، هر روز در اخبار شنیده می‌شد.

در آن بازه زمانی نشست‌های کارشناسی برای طراحی معدن طبس با شرکت‌های خوشنام معدنی جهان داشتیم و من کنجکاوانه سبب این رخدادهای ناگوار در معدنکاری را از آنها پرسش می‌کردم و پاسخ همه آنها کمابیش یکسان بود. آنها می‌گفتند عدم توجه به فناوری روز و آموزش مناسب کارگران و البته تاکید بر آموزش مناسب همیشه بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت.

در یک سال گذشته رخدادهایی در کشور مردم را می‌آزارد که اگر به همه آنها توجه کنیم پیش از آنکه یک پیشامد گریزناپذیر باشند یک رخداد شکل‌گرفته بر اساس خطاهای انسانی از رده کاربری تجهیزات تا رده بالای کارشناسی و مدیریتی هستند.

 پیشامدهایی مانند جان باختن کارگران معدن، پلاسکو، خطاهای پزشکی، تصادفات جاده‌ای و افزایش تلفات انسانی در رویدادهای طبیعی. در تمام این موارد پس از بررسی‌های انجام شده فردی که قاعدتا آموزش لازم را برای انجام کاری دیده است، گناهکار شناخته می‌شود.

این رخدادهای تکرار‌پذیر باید زنگ خطری برای مدیران کشور باشند؛ زنگ خطری که به روشنی نشان می‌دهد ساختار آموزش کشور و به‌کارگیری نیروی انسانی در رده‌های کارشناسی تا مدیریتی با یک چالش بزرگ روبه‌رو‌ است.

متاسفانه باید گفت رخدادهای حاصل از این نوع خطا کاهشی نخواهد بود و می‌تواند روزبه‌روز افزایش یابد، چون امکان اصلاح از داخل خود ساختار وجود ندارد. نمی‌توان انتظار داشت که یک ساختار ناکارآمد از داخل خود کنشی کارآمد و اصلاح‌پذیر نشان دهد. حتی اگر بخشی از آن - که بدون تردید وجود دارد - نیروی زیادی برای اصلاح صرف کنند.

جان باختن کارگران معدن زغال‌سنگ تنها مربوط به کارگری که خطای ناخودآگاه انجام داده یا مدیران مستقیم و کارشناسانی که مسوولیت ایجاد یک فضای کار ایمن را به‌عهده داشتند، نیست بلکه تمام کسانی که در کشور مسوولیت پشتیبانی از تولید و نیروی انسانی را به‌عهده دارند در این مورد خطاکار هستند؛ آموزش و پرورش، آموزش عالی، درمان و... باید در این فاجعه پاسخگو باشند.

اگر هر یک از این ارگان‌ها و افراد، وظیفه خود را برابر یک کارگر درست انجام می‌دادند، امکان داشت یک نفر بیشتر زنده بماند یا این رویداد ناگوار رخ ندهد؛ وظایفی همچون تامین دستمزد، آموزش کارآمد برای ایشان و مدیران معدن، تامین حداقل امکانات زندگی برای کاهش استرس در محل کار، اطمینان از سلامت روانی و جسمانی برای انجام کار، نظارت کارآمد، انتخاب مناسب کارشناسان براساس توانمندی نه به دلایل دیگر و...

درک ایمنی در کار، بها دادن به تولید و نیروی کار باید از پایین‌ترین سطوح آموزشی در دبستان‌ها آغاز شود تا زنجیره ارزش دهی به این موارد در درازی سال‌های تحصیل در تفکر کارشناسی و مدیریتی افراد نهادینه شود.

بدون تردید این کارگران مدت‌ها با همین شرایط کار کرده‌اند و بارها خطر از کنار ایشان به گونه‌ای ناخودآگاه رد شده است و آنها در بارهای گذشته جان سالم به در بردند ولی این بار چنین نشده است. اکنون هیچ پرداخت و توجهی دیگر نمی‌تواند جان آنها را بازگرداند و معلوم نیست در کدام صنعت یا بیمارستان چند نفر دیگر در همین لحظه بدون آنکه بدانند از خطری جان به در برده‌اند یا چند نفر دیگر در محدوده خطر به سر می‌برند.مدیران کشور نباید به این رخدادهای ناگوار مانند یک خبر یا یک پیشامد گریزناپذیر نگاه کنند. به‌نظر می‌رسد کشور نیازمند بازنگری جدی در سیستم آموزش و جذب نیروی انسانی و روش تفکر در نظام مدیریتی است.

مدیرانی که به ایمنی در کار ، تولید و نیروی کار و تخصص مرتبط کم توجهی می کنند باید یا تغییر روش کار بدهند و یا صحنه را به کسانی واگذار کنند که به این عوامل بنیادین توجه بیشتری دارند در غیر این صورت با تکرار فزاینده این رخدادها در تمام فعالیت های مردم روبرو خواهیم بود و جامعه ای پرخطر برای همگان شکل خواهد گرفت. بدون تردید تمام کسانی که امروز خود را از این رخدادهای ناگوار به دور می دانند، خود به گونه ای دیگر و در جایی دیگر با آن روبرو خواهند شد.

منبع: می متالز
عناوین برگزیده