تاریخ: ۲۵ دی ۱۳۹۶ ، ساعت ۲۲:۰۸
بازدید: ۴۷۰
کد خبر: ۹۲۸۲
سرویس خبر : فلزات غیرآهنی
درباره «جیمز هکمن» و نظریات او در زمینه توسعه عدالت آموزشی

چرا مسئولیت اجتماعی باید به آموزش توجه کند؟

می متالز - «آموزش» از محورهای اصلی مسئولیت اجتماعی بنگاه‌های اقتصادی است؛ آموزشی عادلانه، باکیفیت و جامع. «جیمز هکمن»، اقتصاددان برنده جایزه نوبل توضیح می‌دهد چرا آموزش آن‌قدر اهمیت دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. گزارش «تاب‌آوری» دراین‌باره را می‌خوانید.
چرا مسئولیت اجتماعی باید به آموزش توجه کند؟

به گزارش می متالز، توسعه عدالت آموزشی یکی از راهکارهای زیربنایی است که اندیشمندان معاصر برای رساندن جوامع به توسعه اقتصادی پیشنهاد می‌دهند. مبنای استدلال این گروه این است که ما به شرطی به توسعه اقتصادی دست پیدا می‌کنیم که انسان‌های توسعه‌یافته داشته باشیم. در این طرز تلقی تنها راهکارهای اقتصادی، پاسخگو نیستند و باید بر تربیت انسان‌های توسعه‌یافته تمرکز کرد. مهم‌ترین شیوه دستیابی به چنین موقعیتی تلاش برای توسعه عدالت آموزشی در همه دنیاست. محور چنین تفکری بر تحقیقات گسترده «جیمز هکمن»، اقتصاددان برنده جایزه نوبل گذاشته شده است. پروفسور هکمن، زندگی حرفه‌ای خود را به درک ریشه‌های مشکلات عمده اجتماعی و اقتصادی مربوط به نابرابری، تحرک اجتماعی، تبعیض، شکل‌گیری و تنظیم مهارت، و طراحی و ارزیابی استراتژی‌های جایگزین برای رسیدگی به این مشکلات اختصاص داد. کار او ریشه در اقتصاد دارد، اما فعالانه در دیگر رشته‌ها نیز همکاری می‌کند تا ریشه بزرگترین مشکلات را دریابد. تحقیقات بین‌رشته‌ای اخیر او در زمینه توسعه انسانی و شکل‌گیری مهارت در طول چرخه زندگی بر اقتصاد، روانشناسی، ژنتیک، اپیدمیولوژی (همه‌گیرشناسی) و علوم اعصاب متمرکز است تا منشاء نابرابری، عوامل مؤثر بر تحرک اجتماعی و ارتباطات بین مراحل چرخه زندگی را بررسی کند.

هکمن کیست؟

جیمز هکمن، استاد اقتصاد در دانشگاه شیکاگو، برنده جایزه نوبل در اقتصاد و متخصص در اقتصاد توسعه انسانی است. او در مرکز رشد اقتصاد انسانی دانشگاه شیکاگو، همراه کنسرسیومی از اقتصاددانان، روانشناسان رشد، جامعه‌شناسان، آمارگیران و دانشمندان علوم انسانی مطالعاتی انجام داده است که نشان می‌دهد کیفیت رشد سال‌های اولیه کودکی، پیامدهای بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی افراد و جامعه را به‌شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. هکمن نشان داده است که با سرمایه‌گذاری در توسعه دوران کودکی، سود اقتصادی زیادی به دست می‌آید.
هکمن مقطع کارشناسی ریاضیات را در کالج کلرادو در سال 1965 و دکترای خود را در اقتصاد از دانشگاه پرینستون در سال 1971 گرفته است. از سال 1973، او استاد اقتصاد در دانشگاه شیکاگو است؛ جایی که مرکز تحقیقات اقتصادی، مرکز توسعه اقتصاد انسانی و مرکز ارزیابی برنامه‌های اجتماعی مدرسه سیاست عمومی هریس را بنا نهاده ‌است. او همچنین استاد قانون در دانشکده حقوق دانشگاه شیکاگو و عضو پژوهشگر مؤسسه مطالعات مالی امریکا  است.

هکمن و کودکی

پروفسور هکمن برای ارزیابی سیاست‌های اقتصادی، روی مدل‌هایی که متمکز بر افراد و گروه‌ها است تحقیق می‌کند. او برای شناخت مشکلات جامعه از ناهمگونی و تنوع جامعه استفاده می‌کند. هکمن این کار را با مطالعه وضعیت‌های قابل پیش‌بینی یا حتی غیر قابل مشاهده جامعه انجام می‌دهد. در اوایل دهه 1990، تحقیقات پیشگامانه‌اش در مورد دستاوردهای افرادی که گواهی دیپلم آموزش‌های کلی (GED) را در امریکا  دریافت کرده بودند، توجه همگان را به خود جلب کرد. یافته‌های او که کمبودهای بزرگی را در میزان ارزش ادعایی این دیپلم نشان داد، موجب بحث در سراسر این کشور در زمینه دریافت این گواهی دیپلم شد. در تحقیقات بعدی، او با ادامه تمرکز روی توسعه اقتصاد انسانی به موضوع نابرابری پرداخت و برای رسیدن پاسخ به سه سوال اساسی  قریب به 20 سال از زندگی خود را وقف کرد. او سه پرسش را مطرح کرد:

1- نابرابری از چه زمانی آغاز می‌شود؟
2- آیا کاهش نابرابری از طریق سرمایه‌گذاری در تعلیم‌وتربیت کودکان ارزش دارد؟
3- چگونه منابع محدود را طوری سرمایه‌گذاری کنیم که سرمایه انسانی بهره‌ورتری داشته باشیم؟

هکمن برای پاسخ به سوال اول پژوهش‌های خود را روی چند مطالعه طولی در امریکا  و بریتانیا آغاز کرد و در این میان از متخصصان رشته‌های مختلف بهره گرفت. یکی از این‌ها مطالعه طولی پیش دبستانی پری (PERRY PRESCHOOL) بود که از سال ١٩٦٢ در امریکا  آغاز شد و افرادی را از سن سه‌سالگی تا چهل‌سالگی مورد پژوهش قرار داده است. در این مطالعه، ١٢٣ کودک هم‌سن از خانواده‌های بسیار کم‌درآمد که در محله‌های پرآسیب زندگی می‌کردند، بررسی شدند. یک گروه از این کودکان به یک مهدکودک باکیفیت فرستاده شدند و گروه دیگر (گروه کنترل) به مهدکودک نرفتند. در دوران مدرسه این کودکان، یافته‌ها حاکی از آن بود که گروه دوم نسبت به گروه اول به آموزش‌های ویژه و خدمات مددکاری بیشتری نیاز داشتند. در سن ٢٧‌سالگی، افراد گروه اول، ٨٠ درصد کمتر به‌خاطر انجام جرائم دستگیر شده بودند، متوسط درآمدشان نسبت به گروه دوم ٥٩ درصد بیشتر بود و درصد بی‌خانمانی و اجاره‌نشینی در آنها یک‌سوم گروه دیگر بود.
بر پایه پژوهشی دیگر در امریکا  کودکی که در خانواده  محتاج به کمک‌های خیریه یا بهزیستی زندگی می‌کند در هر ساعت به طور میانگین 616  واژه می‌شنود.  این رقم در یک خانواده طبقه کارگری به دو برابر افزایش می‌یابد و در یک خانواده متخصص تحصیل‌کرده به شمار 2,153 واژه جهش می‌کند.
هکمن در پاسخ به اینکه  آیا کاهش نابرابری از طریق سرمایه‌گذاری در تعلیم‌وتربیت کودکان ارزشش را دارد؟ به دستاوردهای دیگری رسید؛ او در نمودار معروف خود که در ادامه آمده، نشان می‌دهد  نرخ برگشت سرمایه‌گذاری روی نیروی انسانی با افزایش سن رابطه عکس دارد؛ بیشترین برگشت مربوط به سرمایه‌گذاری‌هایی است که در دوران سال‌های اولیه کودکی یا پیش از دبستان انجام شده است. بر این اساس که هر یک دلار سرمایه‌گذاری در آموزش کودکی، 3 تا 16 دلار برگشت سرمایه (10 دلار متوسط نرخ برگشت سرمایه) خواهد داشت.

اما آنچه در واقعیت در بیشتر کشورها اتفاق می‌افتد، کمترین میزان سرمایه‌گذاری دولتی روی نیروی انسانی، در فعال‌ترین دوره رشد دستگاه عصبی است. یعنی درست هفت سال اول زندگی که بالاترین توانایی برای شکل‌دهی عادات و برخی خوی‌وخصلت‌ها و شایستگی‌ها در افراد وجود دارد. درحالی‌که طیف وسیعی از مهارت‌هاست که باید در افراد پرورش یابد تا آنها اعضای سازنده نیروی کار و جامعه باشند. دانش، مهارت‌های اجتماعی و سلامتی که در سال‌های اولیه زندگی به دست آمده، به موفقیت‌‌های بزرگتر بعدی منجر می‌شود. پژوهش‌های مربوط به اقتصاد آموزش نیز مؤید این مدعاست. شکل زیر تطابق نداشتن رشد مغز و میزان سرمایه‌گذاری دولت‌ها روی این دوره حساس را نشان می‌دهد.

شرح نمودار: هکمن در این نمودار نشان می‌دهد چگونه کمترین میزان سرمایه‌گذاری در فعال‌ترین دوران رشد مغز اتفاق می‌افتد

کودک سالم، بزرگسال سالم، جامعه سالم

پروفسور هکمن دریافت که پرورش اوایل دوران کودکی، تجارب یادگیری و هم‌چنین سلامت جسمی در سنین صفر تا پنج سالگی تا حد زیادی بر موفقیت یا شکست افراد در جامعه تاثیر می‌گذارد. اقتصادی‌ترین و کارآمدترین زمان رشد مهارت‌ها و توانایی‌های اجتماعی، سال‌های اولیه رشد است؛ زمانی که حمایت از رشد بسیار مؤثر است. به اعتقاد هکمن چالش‌های امروز واقعی هستند، نرخ ترک تحصیل دبیرستان، کسری فارغ‌التحصیلان بامهارت، افزایش نرخ چاقی و بیماری‌های مزمن، افزایش جرم و جنایت و تعداد در حال رشد افراد پایین‌ترین دهک درآمدی ازجمله این چالش‌ها هستند. نتیجه مطالعات هکمن نشان داد که نابرابری در تجربه‌ها و یادگیری‌های سال‌های اولیه کودکی باعث نابرابری در دسترسی فرد به توانایی‌ها، دستاوردها، سلامت و موفقیت در دوران بزرگسالی می‌شود. هم‌چنین مهارت‌های شناختی -که عمدتاً در مدرسه بر آنها تأکید می‌شود- مهم است اما بدون مهارت‌های اجتماعی-شخصیتی (مانند توجه به محیط و دیگران، مداومت و پشتکار، کنترل تکانش و خواست‌های لحظه‌ای و معاشرت و همراه‌شدن با جمع) برای رسیدن فرد به بهره‌وری، استفاده از توانایی‌ها، دستاوردها و سلامت در بزرگسالی کافی نیست. تأثیرات منفی ژنتیکی، والدین و محیط نامناسب را می‌توان با سرمایه‌گذاری در تعلیم‌وتربیت باکیفیت در سال‌های اولیه کودکی از میان برد و کودکان و خانواده‌ها را با مهارت‌های شناختی و شخصیتی لازم برای بهره‌وری مجهز کرد.

سرمایه‌گذاری در تعلیم‌وتربیت کودکان صفر تا پنج‌ساله خانواده‌های کم‌برخوردار می‌تواند باعث کاهش شکاف میان دستاوردهای این کودکان و فرزندان خانواده‌های برخوردار شود؛ نیاز به تعلیم‌وتربیت و آموزش‌های ویژه را کاهش دهد، بر احتمال انتخاب سبک‌های زندگی سالم‌تر بیفزاید، به کاهش آمار جرم و جنایت کمک کند و هزینه‌های اجتماعی را به‌طور‌کلی کاهش دهد. بر اساس این یافته‌ها و با توجه به داده‌ها و آمار پژوهش‌های اقتصادی و اجتماعی، هکمن و گروهش نتیجه می‌گیرند که تعلیم‌وتربیت باکیفیت در سال‌های اولیه کودکی بهترین سرمایه‌گذاری کشورها برای کاهش نابرابری در پرورش ظرفیت‌ها و استعدادها، موفقیت افراد در تحصیل، مدرسه، کار و حرکت به‌سوی عدالت در توسعه انسانی است.
تحقیقات پروفسور هکمن ثابت می‌کند پیشگیری از طریق توسعه سال‌های اولیه کودکی زندگی‌بخش‌تر و مقرون به‌صرفه‌تر از اصلاح و درمان است. به اعتقاد هکمن زمان آن فرا رسیده که روی راه‌حل‌های بالادستی برای نسل‌های آینده سرمایه‌گذاری کنیم؛ درحالی‌که ما همچنان به دنبال رسیدگی به مشکلات امروز هستیم.
اما هکمن در پاسخ به اینکه چگونه منابع محدود را طوری سرمایه‌گذاری کنیم که سرمایه انسانی بهره‌وری داشته باشیم؟ طی سال‌ها مطالعه روی سال‌های اولیه کودکی به چارچوبی برای موفقیت کودکان رسید. در شکل زیر این چارچوب دیده می‌شود.

 

پیشرفت از رهگذر عدالت

پروفسور هکمن همچنین در تحقیقات خود نشان می‌دهد خانواده‌های محروم به احتمال زیاد منابع اقتصادی و اجتماعی را ندارند تا شرایط رشد سال‌های اولیه کودکی را فراهم کنند، موضوعی که هر کودک به‌عنوان یک فرصت اساسی برای موفقیت آینده در مدرسه، دانشگاه، حرفه و زندگی نیاز دارد. اگر نتوانیم آن منابعی را که خانواده‌های محروم برای رشد مؤثر اوایل دوران کودکی به آن نیاز دارند فراهم کنیم، بهداشت ضعیف، ترک تحصیل بالا و فقر هم‌چنان به ایجاد مشکلات اقتصادی و اجتماعی پرهزینه دامن خواهد زد.

فراهم ‌کردن منابع‌ مالی توسعه‌ای، برای کودکان محروم در کنار فراهم کردن آموزش و بهداشت منجر به نتایج اقتصادی بهتر برای کل جامعه می‌شود. پروفسور هکمن دهه‌ها روی ارزش داده‌هایی از برنامه‌های رشد اوایل دوران کودکی مطالعه کرد. برنامه‌هایی که از کودکان محروم و خانواده‌های آنها، حمایت رشدی می‌کرد.
این شکل از رشد جامع اوایل دوران کودکی یعنی رشد خود کودکان و خانواده آنها از راه منابعی برای پرورش اولیه، استفاده از تجارب یادگیری و سلامت جسمی منجر به موفقیت در آینده می‌شود و چرخه محرومیت را می‌شکند. تجزیه و تحلیل اقتصادی این برنامه‌ها توسط پروفسور هکمن نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری روی رشد اوایل دوران کودکی برای کودکان محروم، بازگشت بزرگی برای جامعه از طریق افزایش موفقیت شخصی و بهره‌وری اجتماعی دارد. به عقیده هکمن خانواده نقش حیاتی در کمک به کودکان دارد تا مهارت‌های مهم را در سال‌های اولیه به دست آورند. همه خانواده‌ها منابع برابر ندارند اما هر خانواده باید به منابعی که برای رشد موفق سال‌های اولیه کودکی لازم است، دسترسی داشته باشد. فراهم کردن دسترسی برابر به فرصت‌های رشد کودک در اوایل کودکی، یک راه است که دولت‌ها می‌توانند به پدر و مادرها کمک کنند تا پدر و مادر بهتری باشند.

جدیدترین تحقیقات هکمن بر ناعدالتی، توسعه انسانی و شکل‌گیری مهارت‌های چرخه حیات با تأکید ویژه بر اقتصاد آموزش سال‌های اولیه کودکی متمرکز است. این تحقیقات نشان می‌دهد که برنامه‌های با کیفیت بالا از تولد تا پنج سالگی برای کودکان محروم می‌تواند 13 درصد بازده سرمایه‌گذاری در سال را به ارمغان بیاورد. این تحقیقات نشان می‌دهد که نرخ بازده این برنامه‌ها به طور قابل توجهی بالاتر از بازده 7 تا 10 درصد است که قبلا برای برنامه‌های پیش‌دبستانی  در 3 تا 4 سالگی به دست آمده بود. این دستاوردهای مهم، نتایج بهتر در آموزش، بهداشت، رفتارهای اجتماعی و اشتغال را به دنبال دارد.
تحقیقاتی که جیمز هکمن در سال‌های زندگی خود انجام داده‌ به سیاست‌گذاران بینش‌های مهم و جدیدی در زمینه‌هایی نظیر آموزش‌وپرورش، برنامه‌های آموزش شغلی، قانون حداقل دستمزد، قانون ضد تبعیض، حمایت اجتماعی و حقوق مدنی داده است و راه را برای برنامه‌های هوشمندانه برای از بین بردن ناعدالتی و توسعه سرمایه انسانی باز کرده است.

 

منبع: عصر مس
عناوین برگزیده